معرفی کتاب هنر شفاف اندیشیدن

۱۵ بهمن ۱۳۹۹ زمان مطالعه:۷ دقیقه

 
خطای بقا این بخش از کتاب از تخمین احتمال موفقیت و شکست صحبت می‌کند، در این بخش اشاره می‌شود که نباید نگاه خود را به کارهایی که در دنیا به اتمام نرسیده و یا احیانا به شکست منجر شده ببندیم، نکته مهم در شروع و انجام هر کاری این است که همان قدر که احتمال موفقیت و پیروزی می‌دهیم و مثبت نگاه می‌کنیم، احتمال شکست نیز بدهیم و به عنوان یک سناریو در پیش روی خود ببینیم، بسیاری از شرکت ‌های نوپا به شکست منتهی شده و حتی نمی‌توانند محصول خود را عرضه کنند، بسیاری برای محصول خود تقاضا پیدا نمی‌کنند و…مثال ‌های از این دست را باید با نگاه باز و دقیق جستجو کرد.
آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش تر جلوه می دهد؟
توهم بدن شناگر نکته مهمی که در این فصل مطرح می‌شود و عامل بسیاری از شکست‌ها در مسیر تحصیلی و کاری و… است این است که بسیاری از  اوقات آن چه دقیقا علت و عامل است نادیده گرفته می‌شود، برای مثال آن چه در مسیر تحصیلی اهمیت دارد هوش و استعداد و تلاش کافی است، حتی تحصیل در بهترین دانشگاه‌ها نیز نمی‌تواند جایگزین این دو عامل باشد یا برای ادامه دادن یک رشته ورزشی باید توانایی و آمادگی بدن در نظر گرفته شود، ما عموما درگیر حواشی ایی می‌شویم که ما را از اصل داستان باز می‌دارد و در انتها چون به عامل اصلی توجهی نشده به شکست منجر می‌شود. هاروارد به‎عنوان یکی از برترین دانشگاه‎‌های جهان مطرح است. بسیاری از افراد فوق‎ العاده، در آن‎جا تحصیل کرده‎اند. آیا این بدان معناست که هاروارد موسسه بسیار خوبی است؟ ما نمی‌دانیم. شاید دانشگاه متوسطی باشد که صرفا نخبه ‎ترین دانشجوها را جذب می‎‌کند!
ابرها را به شکل های مختلفی می‌بینی؟
توهم دسته بندی در این بخش اشاره می‌شود که بسیاری از الگوهایی که انسان فکر می‌کند یک پترن یا الگویی است که تشخیص داده، غلط است و ناشی از تمایل ذهن انسان به تعریف الگوهای ثابت و تکرار پذیر در هر اتفاقی است، حال انکه در این بخش کتاب پیشنهاد می‌شود که اگر الگویی پیدا کردی تا می‌توانی ان را در معرض ازمون و تحلیل قرار بده تا بتوانی صیحی و غلط بودنش را آنالیز کنی. نکته جالبی که در این بخش به ان اشاره می‌شود ان است که گاهی اوقات از بابت این خطا، الگویی را “فکر می‌کنیم” (به عنوان یک خطای ذهنی) که یک الگوی تکرارپذیر است و زمانی که غلط بودن آن ثابت می‌شود متوجه می‌شویم که هیچ الگویی اساسا وجود نداشته و این نحوه مواجهه ذهن ما با مسئله بوده که از جوانب مختلف ان یک الگو ساخته است!
اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است
تایید اجتماعی موضوع مهمی که در بسیاری از مواقع با آن روبرو هستیم، نیاز به تایید دیگران است، گویی مشابهت رفتاری در تعداد زیادی از آدم‌ها، نوعی اعتماد و اطمینان از درستی انجام کاری را فراهم می‌کند که تنها یک خطای ذهنی است و بس، هیچ دلیلی وجود ندارد که آن افرادی که از آن‌ها تبعیت می‌کنیم دچار اشتباه نشوند! مثال بسیار واضح این امر رفتار گله ای در بازارهای مالی است، شکل گیری صف‌های خرید و فروش به دنبال یکدیگر نشان از این دارد که حتی در معقوله مهمی چون سرمایه گذاری که پای سرمایه زندگی افراد هم در میان است، به رفتار جمعی اعتماد می‌شود، در این بخش تاکید می‌شود که ما آدم‌ها در عموم بخش‌های زندگی عادت کرده ایم به پدیده ای به نام تایید اجتماعی، حال آن که این موضوع هیج دلالتی بر درستی یا غلط بودن یک امر ندارد.
تفاوت ریسک و عدم قطعیت
نفرت از عدم قطعیت در این بخش موضوع تفاوت عدم قطعیت و ریسک بررسی می‌شود، ریسک موضوعی قابل اندازه گیری است حال انکه حجم ابهام در عدم قطعیت بسیار بالاتر و مواجه با ان بسیار سخت تر است. گرچه این دو واژه تا حد زیادی باهم اشتباه گرفته می‌شود یا تفاوتی بین انها قائل نمی‌شوند، اما حقیقیت ان است که حتی نوع مواجه با این دو مسئله نیز متفاوت است. محافظه کاری یکی از واکنش‌هایی است که در برابر عدم قطعیت رخ می‌دهد، انجا که ابهام فراگیر می‌شود، محافظه کاری نیز بروز می‌کند. بر عدم قطعیت نمی‌توان تاثیر گذاشت و همین مسئله را بسیار سخت تر و امکان خطای ذهنی را نیز بالاتر می‌برد.
مراقب موارد استثنا باش
خطای تایید در این بخش موضوع تمایل به دریافت اطلاعات تایید کننده مطرح می‌شود، بدین معنی که ما عموما در معرض حجم زیادی از اطلاعات قرار می‌گیریم ولی به راحتی ان دسته از اطلاعاتی که با آنچه از اطلاعات قبلی در ذهن ما باقی مانده در تضاد باشد را رد می‌کنیم، گوی هیچ وقت نمی‌خواهیم با اطلاعات قبلی که ممکن است غلط باشند امکان  تغییر و تصحیح بدهیم یا به بیان دیگر ما اطلاعات را عموما به گونه ای تفسیر می‌کنیم که اطلاعات قبلی ما را تایید کند.
جگر گوشه های خودت را بکش
خطای تایید ۲  از آن جایی که در تصمیم گیری‌ها تا حد زیادی با فرضیات سر و کار داریم، در بین تعداد زیادی از مدارک و شواهد هم سو یا متناقض با نظر ما، همواره به سوی آن دسته از مدارک و شواهدی می‌رویم که نظرات ما را تایید کند. نوشتن و ثبت کردن ان چیزی است که کمک می‌کند بتوانیم با این اطلاعات به صورت دسته بندی شده مواجه شده و شواهد متناقض را دقیق تر بررسی کنیم. بر این اساس ما تمایلی طبیعی برای پیدا کردن مواردی داریم که داستان ما و دیدگاهمان را از دنیا ثابت کند. در واقع انسان روش صحیح استفاده از داده‌‌های موجود را نمی‌‌داند و به آن آگاهی ندارد و به محض تمرکز بر یک موضوع و مشاهده چند نمونه در تایید دیدگاه خاص خود در قبال آن موضوع، آن دیدگاه را به عنوان اصل کلی می‌‌پذیرد.
حتی داستان های واقعی هم افسانه اند
خطای داستان این بخش به نکته بسیار مهمی اشاره می‌کند که عموما در معرض آن هستیم، انتقال مفاهیم در دل داستان‌ها! آن چه باعث می‌شود مفاهیم را نویسنده آن گونه که می‌خواهد و قصد دارد به مخاطب خود منتقل کند و این قالب داستان وار، می‌تواند خطاهای ذهنی در درک حقیقت یک مطلب را دو چندان کند. به این دلیل است که در این کتاب، هشدار می‌دهد تا ذهن به قالب مفاهیمی که به ان منتقل می‌شود توجه کند و سوالاتی چون چه کسی این را فرستاده، هدف چیست و…را از خود بپرسد تا به عمق و اصل موضوع پی ببرد. داستان‌ها توانایی حذف نکات مهم و مهم نشان دادن آن چه هدف است را به خوبی دارند!
چرا باید دفترچه خاطرات داشت؟
خطای بازنگری این خطا را می‌توان معادل جمله من به تو گفته بودم تعبیر کرد. این خطا موجب می‌شود پس از وقوع نتیجه، به پیش بینی‌های خود بیش از اندازه ای که لازم است تکیه کنیم. نتیجه اعتماد و اتکای بیش از اندازه به دانسته‌ها و پیش بینی‌ها ما را از انالیز و بررسی کافی جوانب موضوعات در اینده باز می‌دارد، وقوع چندین موفقیت از سر شانس که ما ان را براساس پیشبینی‌های خود تعبیر کنیم، ریسک زیادی را در تصمیمات اتی به ما تحمیل می‌کند، ما انسان‌ها پیشگوهای ضعیفی هستیم و این موضوع بالاخره جایی بروز می‌کند، جایی که شاید غرق در اعتماد به پیشبینی‌های خود باشیم!
چرا مرتب دانش و توانایی های خودت را دست بالا می‌گیری؟
خطای بیش اعتمادی این خطا تا حد زیادی با خطای قبلی مشابه است، مثال این خطا را می‌توان در پیشبینی وضعیت بورس در سال اینده دانست. عادت به دست بالا گرفتن دانش، در افراد باسوادتر، متخصص تر و با دانش تر حتی بیشتر است، لذا لزوما تخصص، تحصیلات و جایگاه اجتماعی بالاتر ما را مبری از خطا نمی‌کند، بلکه در برخی موارد مثل این نوع خطای ذهنی، حتی بیشتر در معرض خطا قرار می‌گیریم.
اگر یک کتاب شبیه یک دایره العارف لیست جامعی از این خطا ها را پیش روی ما قرار داده و ذهن را از خطا های کرده و ناکرده اش اگاه کند، می‌توان پیش بینی کرد که احتمال رخداد خطا های بعدی نیز می‌تواند کمتر شود، عدم آگاهی منجر به عملکرد های غلط می‌شود و آگاهی بدون شک می‌تواند از درصدی از این خطا ها جلوگیری کند، عموم خطا هایی که از انسان نیز سر می‌زند از نحوه تفکر اون نشات می‌گیرد، به نوعی خطا ها، خطا های ذهنی‌اند، این کتاب شما را در برابر خطا های خود قرار می‌دهد و فرصت آنالیز مجدد ذهن و عملکرد شما را فراهم می‌کند.
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمه: عادل فردوسی پور


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code