فهرست مطلب
میدان و خیابان امام خمینی (ره)، در پشت شلوغی و هیاهوی همیشگی خود، ساختمانها و بناهای تاریخیای دارد که این نقطه از شهر را به محدودهای متفاوت تبدیل کرده است.
در محدوده همین میدان و خیابان اتفاقهای مهم تاریخی و سیاسی رخ داده و یا وقایعی از سر مردم گذشته که شنیدن آن جذابیت زیادی دارد. تک تک ساختمانهایی که در میدان توپخانه سابق و محدوده اطراف آن قد علم کردهاند، برای خود حکایت و داستانی شنیدنی دارند. چشمگیرترین تفاوت این میدان از گذشته تا امروز، از بین رفتن ساختمانهای اولیه است که در دوره قاجار ساخته شده بــود و به محل استقرار و استراحت قشون اختصاص داشت.
قصه تلگرافخانه
ضلع جنوبی میدان توپخانه، درست جایی که ساختمان نخراشیده مخابرات قرار دارد، روزگاری تلگرافخانهای بود که به دست مخبرالدوله ساخته شده بود. از این ساختمان چیزی باقی نمانده. سایه اداره مخابرات، روی محوطه میدان سنگینی میکند. قصه تلگرافخانه تهران و حرف مفت و مجانی زدن، برای اهالی این محدوده قصهای آشنا بود؛ وقتی تلگرافخانه در تهران دایر میشود مردم حاضر نمیشوند از آن استفاده کنند. مخبرالدوله برای تشویق مردم به استفاده از تلگراف، میگوید تلگراف را مجانی کنید. وقتی مردم برای استفاده از تلگرافهای مجانی به تلگرافخانه هجوم میآورند، مخبرالدوله میگوید از امروز حرف مفت زدن ممنوع است و مردم باید هزینه تلگرافها را بپردازند. اصطلاح حرف مفت زدن ممنوع! از آن زمان در میان تهرانیها باب شد.
از بلدیه دیروز تا شهرداری امروز
ساختمان «بلدیه» شهر تهران، در ضلع شمال شرقی میدان قرار دارد و سالها محوطه پشت این ساختمان، به محله «پشت شهرداری» معروف بود. سید ضیاءالدین طباطبایی ساختمان بلدیه تهران را ظرف کمتر از ۹۰ روز ساخت. این همان ساختمانی است که در آن مجوز استفاده از رادیو برای مردم صادر میشد؛ مردم بعد از انتخاب رادیو مورد نظر، باید به بلدیه میآمدند و تذکرهای میگرفتند تا بتوانند رادیو بخرند و از آن استفاده کنند.
جای خالی نظمیه
جای ساختمان «نظمیه» تهران که ساخته «وستاهل» رئیس نظمیه دوره احمد شاه بود، در میدان خالی است. این ساختمان که مدتی هم اداره راهنمایی و رانندگی را در خود جای داده بود، در دوره انقالب آتش گرفت و تخریب شد. بعدها به جای ساختمان نظمیه، بخشی از فضای مترو میدان امام خمینی (ره) ساخته شد. ضلع شمالی و جنوبی میدان توپخانه، خطی نامریی است که معماری تهران در دوره قاجار را از پهلوی جدا میکند.
میدانگاهی برای قشون
میدان توپخانه از زمان شکلگیری تا به امروز دستخوش تغییرات زیادی شده است. از فضای اصلی میدان، حوض وسط میدان است که از زمان امیرکبیر تاکنون تغییرات کمتری داشته. توپهایی که در قورخانه ساخته میشد در این میدان چیده شده بود و دور تا دور میدان را ساختمانهایی دو طبقه و متقارن احاطه کرده بود. هر اتاق یا حجره این ساختمانها محلی برای استراحت نیروهای قشون بود. مهمترین تغییر ایجاد شده در این میدان، مجسمهای بود از رضاشاه سوار بر اسب که به سمت شمال نگاه میکرد. این مجسمه در سال ۱۳۵۷ در حوادث انقلاب پایین کشیده شد و دیگر سر جای اول خود برنگشت. توپ مرواری، یکی از توپهای معروف قشون تهران بود که در وسط این میدان قرار داشت و بعدها به یکی از ساختمانهای وزارت خارجه در میدان مشق برده شد.
موقوفه لیستر
«موقوفه لیستر» از موقوفات معروف محوطه میدان توپخانه است. به دستگاه آبکشی از چاه لیستر میگفتند که برای نخستین بار توسط سید احمد آرامش وارد ایران شده بود. موقوفات احمد آرامش که بخشی از آن اطراف میدان توپخانه و بخش دیگر آن در تجریش به چشم میخورد، به موقوفات لیستر معروف است. این موقوفهها قصه جالبی دارد؛ احمد آرامش راننده وثوق الدوله بود و نخستین راننده مکانیک ایران. پسر بزرگ احمد آرامش در یک ماجرایی، پسر کوچکتر او را به قتل میرساند. هرچه اطرافیان این قضیه را به احمد آرامش میگویند او باورش نمیشود. تا اینکه ماجرا را از پسرش میپرسد و او را قسم میدهد. پسر بزرگتر حقیقت قتل برادرش را میگوید و احمد آرامش با او سر لج میافتد و برای اینکه مال و منالی به پسر بزرگترش نرسد، تمام اموال خود را وقف میکند.
بانک قشون
ساختمان بانک سپه کنونی، نخستین ساختمان ساخته شده در تهران در دوره پهلوی اول بود. در معماری این ساختمان خبری از رنگ و رخ معماریهای قاجاری و زیباییهای هنر معماری نیست. این بانک به نام بانک قشون معروف بود و در دوره پهلوی اول برای پرداخت حقوق قشون دایر شده بود و موظف بود حقوق ارتش را بپردازد. این بانک بعدها به نام بانک سپه شناخته شد. ساختمانهای اطراف این بانک همگی در دوره پهلوی اول سر از خیابان سپه در آوردند؛ ساختمانهایی که درست در نزدیکی ساختمانهای تهران دوره قاجار، نما و جلوهای نداشتند و در آنها خبری از معماری درونگرا و سنتی نبود.
رضا شاه بعد از ساختن چند ساختمان به این شکل، متوجه اشتباهی که کرده میشود و بعد از آن سعی میکند از معماری اصیل ایرانی برای توسعه شهر استفاده کند. در همین دوره ۵ معمار شناخته شده و کاردرست ساختمانهای مختلفی را در تهران میسازند. مارکوف، لرزاده، ارگال، گدار، و گالسیانس این پنج مهندس معمار هستند که هرکدام در این دوره شــاهکاریهایی گوشه و کنار شهر تهران به جا گذاشتهاند که همگی بر اساس اصول و هنر معماری ایرانی ساخته شدهاند.
خیابانهایی که راه به توپخانه میبرند
میدان توپخانه تا قبل از گسترش حصار تهران در دوره ناصرالدین شاه بیرون از دروازههای این قریه کوچک قرار داشت. در دوره ناصری هم این میدان چندان در مرکزیت شهر نبود. اما خیابانهای مهمی از شهر به این میدان راه داشتند و خیلی زود توپخانه به میدانی اصلی و مهم برای شهر تهران تبدیل شد. این میدان بر خالف بیشتر میدانهای شهر که چهار خیابان اصلی در اطراف آنها وجود دارد، در مرکز ۸ خیابان مهم قرار دارد. خیابانهای باب همایون، ناصرخسرو، سعدی، چراغ برق یا خیابان امیرکبیر، سعدی شمالی، الله زار، فردوسی و خیابان سپه. هرکدام از این خیابانها تاریخچه و قدمتی دیرینه در شهر تهران دارند و بخش مهمی از هویت شهر تهران را در خود جا دادهاند. مثل خیابان امیرکبیر یا چراغ برق که نخستین خیابان تهران بود که صاحب برق شد.
یا خیابان باب همایون که ورودی کاخ گلستان به شمار میرفت و مراسم مهمی مثل تاجگذاریها و کارناوالهای آن از این خیابان عبور میکردند. خیابان لاله زار و کافهها و سینماهایش از مهمترین مراکز تفریحی شهر بود. یا خیابان سپه که ساختمانهای اداری مهمی از جمله ثبت احوال را در خود جای داده است. از میدان توپخانه به سمت هرکدام از این خیابانها که حرکت کنید میتوانید گوشهای از این تاریخچه و هویت را ببینید.